خدای من
تو هواپیما با اینکه نمیدونیم خلبان کیه،
بیخیال و آرومیم! تو زندگی خلبان رو
میشناسیم ولی آروم نیستیم… .
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ! به خدا توکل کن، (آلِعمران/159)
تو هواپیما با اینکه نمیدونیم خلبان کیه،
بیخیال و آرومیم! تو زندگی خلبان رو
میشناسیم ولی آروم نیستیم… .
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ! به خدا توکل کن، (آلِعمران/159)
ای معلــــم , بـــوی باران مــــی دهی
در خـــــزان درس بهــاران می دهی
ســـاعتی از عشق می گـــویی سخن
ســـاعتی هــــم درس ایمان می دهی
گـر چـــه دانش را گـران آموخته ای
از کـــــرم آن راچــه ارزان می دهی
دردلت هــــر چنــــد داری غصــه ها
درس را با روی خنـــدان می دهــــی
🌹 فرارسیدن روز معلم بر همهی معلمین اساتید عزیز و گرامی مبارک باد با بهترین آرزوها برای شما 💐 💐
ای کاش نشانی از هلالم بدهند
روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند
از رؤیت روی ماهِ مهدی چه خبر؟
ای کاش جوابی به سؤالم بدهند
۱۴۰۲/۰۲/۰۱
شهیدی که هدیه امام سجاد(علیه السلام) برای شهادت بود
🔹️ مادر شهید علی اصغر اتحادی می گوید: چهار دختر و سه پسر داشتم، اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم.
◇ دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
◇ در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
◇ نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟
◇ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
◇ آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین (ع) باشد!
◇ بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت…
◇ گفتم: آقا شما کی هستید؟
◇ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)
◇ هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
◇ صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
◇ آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
◇ آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
◇ علی اصغر، در عملیات محرم سال 61 ، در روز شهادت امام سجاد(ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد
🔹️شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#شهیدانه💚
#شهیدعلیاصغراتحادی
#عشاقالشهداء
https://eitaa.com/joinchat/1796604166Ce979c5f4da
⚡دلم که میگیرد مجیر را باز میکنم
《سُبْحانَکَ یا اللهُ تَعالَیْتَ یا رَحْمٰنُ》
🌿اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیر🌿
کم کم معصیتهايم از ذهنم عبور میکند
اشک، اشک، اشک، اشک😭
دانههای مروارید اشکهایم را به نخ میکشم
وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم
شروع میکنم:
《اَستَغْفِرُ الله رَبّی وَ اَتُوب اِلَیْه》
🍃اما مگر معصیتهای من
با یک دور تسبیح پاک میشود؟
تو نگاهم کردی گناه کردم
گفتی: توبه کن اما نکردم
گفته بودی شما را نیافریدم
مگر برای عبادت
⚡در حالی که دوباره توبه شکستم
اما تو باز هم روزیام را نبریدی
خندیدم و شکر نگفتم
سالم بودم و سجده نکردم
اما بعد از هر قطره اشک شکایت کردم
باز نگاهم کردی و خندیدی
ناشکرتر از من نیافریدی نه؟؟؟😔
《سُبْحانَکَ یا سَیِّدی یا مَولی》
اَجِرْنا مِنَ النارِ یا مُجیر
🌱ای مولای من معصیتهايم بسيار است
اما تو آن بخشنده مهربانی
【یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ】
【یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَه】
جز خودت چه کسی رفیقم خواهد شد؟
من که جز تو کسی را ندارم
اگر تو هم نبخشی به چه کسی پناه ببرم؟
🍃تنها پناه بی پناهان🍃
الهی العفو الهی العفو الهی العفو
☘خدایا در این ماه عزیز از تو میخواهم
ما را جزء مرحومین قرار دهی نه محرومین
الهی بحق شبهای قدر و روزهای آن
ما را به لطف و كرم خود ببخشای
#آمیـنیاربالعالمین🤲
#شبقدر
#عشاقالشهداء
#العفو
#اللهمعجللولیکالفرج
#دلانه💚